هشداری فاجعه آمیز برای نسل آینده سازایران
سال ۹۴ سال رکورد ثبت آمار خودکشی در سن نوجوانی، سالی که هنوز به پایان نرسیده!
مرگ ۱۳ دانشآموز، خاموشی چراغ زندگی ۱۳ نوجوان در سنین ۱۱ تا ۱۸ سال ، ۱۳ خانواده داغدار و ۱۳ صندلی خالی مدرسه، همه و همه دست آورد زندگی یک نوجوان است در جمهوری اسلامی آنهم فقط طی ۹ ماه از یک سال.
و این پرسش که آنان چه قصه پر رمز و رازی در سینه داشتند که هیچکس آن را ندید و درک نکرد؟!
و کدامین یک از هزاران امید زندگی و آینده شان، آنها را به گرداب مرگ سوق داد؟!
و هزاران سوال دیگرکه چرا و به چه دلیل؟!
در پی خودکشیهای سریالی دانش آموزان، رسانه ها در برخی موارد علت ودلیل آنرا اضطراب ناشی از مدرسه، افت تحصیلی و ناکامی در درس و یا هراس از مورد بازخواست قرارگرفتن از سوی والدین عنوان کرده بودند.
اما آقای علی زر افشان معاون متوسطه وزارت آموزش و پرورش آن را تکذیب کرده و گفته است؛ « انگیزهها هیچ ارتباطی به مسائل آموزش و پرورش نداشت و در محیط مدرسه هم اتفاق نیفتاده به جز یک مورد»!
اما سه روانشناس، رفتار شناس و استاد دانشگاه سهم آموزش و پرورش و خانوادهها را برابر عنوان کردهاند و فقر اقتصادی حاکم بر خانوادهها را نیز نمیتوان در بروز این پدیده نادیده گرفت.
مهارتهای زندگی: راه حل مشکلات، چالشها و ضروریات زندگی، نحوه ارتباط با دیگران و توانایی رویارویی با هیجانات (غم و شادی) را چه کسی به کودکان آموزش خواهد داد؟ « معلمان آموزش ندیده» ؟!
سالهاست که آموزش مهارتهای زندگی کنار گذاشته شده است واعدام در ملاء عام بدون محدودیت سنی، جایگزین آن شده است.!
در حال حاضر میزان زیادی از مراکز تربیت معلم ما تعطیل شده و تنها دانشگاه فرهنگیان سالانه فارغالتحصیلانی را به آموزش و پرورش تزریق میکند. اما چگونه معلمی که آموزش علمی ندیده، با کودکان و نوجوانان باید رفتار کند؟
آیا رفتار صحیح را میداند؟
آیا میداند که در سنین بلوغ دانشآموز، نباید رفتارهای طرد کننده و توهینآمیزی با دانش آموز داشته باشد؟
آیا میداند که تنبیه روانی و عاطفی دانش آموزان بیش از تنبیه جسمی آنها اثر منفی دارد؟
زمانی که دانشآموزان در بنبست قرار میگیرد و مدرسه و خانواده او را طرد میکند، این فرد دچار فقدان حمایت میشود و این نکته بسیار حائز اهمیت است. وزارت آموزش و پرورش یعنی دستگاه تعلیم و تربیت، که مستمرا باید با یکدیگر همراه باشند. در حال حاضر تمرکز مدارس صرفا بر آموزش است؛ آن هم برای کنکور و نه سوادآموزی اجتماعی.
اعضای کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان ضمن قدر دانی از آموزگاران دلسوز و معلمان متعهد، و با تاکید بر مواد ۳ بند سه، ۱۸ بند دو، ۱۹ بند یک و ۲۹ بند یک الف پیمان نامه حقوق کودک که ایران نیز آن را پذیرفته است بر این باورند که :
در بین معلمان هستند کسانی که به دلیل مشکلات فردی و معیشتی رفتار مناسبی با دانشآموزان در کلاسهای درس ندارند و کلیپهای موجود درشبکههای اجتماعی بیانگرعدم رعایت اصول اخلاقی با دانشآموزان است.
اما کودکان دیده های پیرامون خود را بازی میکنند و باروری استقلال را میآموزند، هشدار که پیرامون آن ها پر از خشونت است.
اعدام در ملاء عام یعنی:
ترویج بیرحمی، قساوت قلب و عادی سازی قتل انسان ازسوی انسانی دیگر
677
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان
آخرین دیدگاهها