شادی و آرامش، سهم گمشده کودکان ایران
در این روزهای پایانی سال شمسی همهً نهادهای بزرگ و کوچک، شناخته شده یا گمنام در حال رایزنی برای دریافت بودجه بیشتری میباشند، اما در این شرایط فراموش کردهاند که وارثان اصلی این سرزمین؛ میلیونها کودکی هستند که نه ردیف بودجهای به نامشان هست و نه حامی قدرتمندی دارند که برایشان رایزنی کند و سهم کودکان را از لابیهای قدرتمند بگیرد.
در حالیکه چشمان معصوم کودکان، مخصوصا کودکان کار که شرایط زندگی؛ آرزو و خندههای کودکانهشان را به سرقت برده است، کودکانی این چنینی، نه میدانند لابی گری چیست، نه میدانند که ملاحظات بودجهای چه معنایی دارد و نه نامی از صدها موسسه ریز و درشتی شنیدهاند.
سهم کودکان کار کجاست؟ در ایران نیز تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در مورد کودکان کار وجود ندارد. بیش از ۲۰هزار نفر کودک کار در تهران تأیید شدهاست، اما به دلیل اینکه اغلب کودکان کار هیچ گونه ثبت هویتی ندارند؛ آمار دقیقی در این زمینه نمیتوان ارائه کرد.
آیا مسئولین با خود فکر کرده اند که ۱۰ سال آینده وقتی چنین کودکانی که، نه تفریحی و نه امنیت روانی و نه کودکی کردهاند؛ نه هوای پاکی داشتهاند و حتی آرامش و شادی ندارند، چگونه قرار است آینده این جامعه را ساخته و مدیریت کنند؟
سید سعید زمانیان عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی گفته بود: ۹۵ درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق و امور جاری میشود! پس سهم آموزش و پرورش و حتی خلق شادی، نشاط و آرامش برای کودکانی که باید انسان های خوب و سالمی باشند، کجاست؟ چه تعداد اردوگاه تفریحی-آموزشی در سالهای اخیر ساخته شده است؟
مگر نه اینکه چنین مکانهایی شرط لازم برای آموزش مهارتها و مفاهیمی پایه است؟
سهم بودجهای مبارزه با معضل کودکان چاق و کم تحرک کجاست؟
دولت جمهوری اسلامی ایران سالیانه میلیاردها تومان هزینه نهادها و تبلیغات مذهبی، سازمان بسیج، حوزههای علمیه، بنیاد فرهنگی قاسم سلیمانی، ستاد مرکزی راهیان نور، آستان قدس امام خمینی، ستاد امر به معروف و چندین نهاد دیگر که نه تنها هیچ خاصیت و منفعتی برای رشد و ترقی کودکان و جامعه ندارند بلکه جهت ترویج خشونت، خرافات و عقبماندگی و ایجاد تنش در منطقه خاورمیانه اینگونه سرمایههای کشور ایران را از بین میبرند و کودکان ما از روی نا امیدی و سرخوردگی، فقر، محرومیتها و کمبودها و عدم داشتن امید به آینده به دنبال اعتیاد و یا دست به خودکشی میزنند.
امروزه بسیاری از کودکان در سراسر ایران به خاطر بد یا بیسرپرستی، آوارهگیهای ناشی از بیتدبیری و بیتفاوتی مسئولین دولت جمهوری اسلامی ایران نسبت به جامعه، آلوده به انواع بیماریهای خطرناک، اعتیاد، ترک تحصیل و فقر، یا در شرایط دشواری به سر میبرند یا در چنگال افراد پلید درگیر انواع سوءاستفادهها قرار میگیرند، مانند توزیع مواد مخدر، خودفروشی و کار اجباری. رسانههای دولتی ایران از ترک تحصیل یک میلیون دانشآموز در سال ۱۴۰۰ خبر دادند. با چنین رویکردها، کودکان در کجای جامعهی فردا قرار خواهند گرفت؟! وقتی این کودکان از رفتارهای ناهنجار، حتی محرومیت از مهر پدر و مادر و شرایط سخت روزگار امروز رنج ببرند و متاثر شوند پس فردای اینها و فردای زندگی اجتماعی مردم چه خواهد شد؟! شرایط کودکان به شدت تهدید کننده و قابل نگرانی هست.
ما اعضای کمیته کودک و نوجوان، اعلام میداریم: با استناد به اصل ۳ بند ۳ و اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (آموزش و پرورش اجباری و رایگان برای کودکان) اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده ۱ همه آزاد و برابر بدنیا آمده اند، ماده ۲۵ حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه، ماده ۲۶ حق تحصیل رایگان برای همه ماده ۲۸ حق دنیای زیبا و آزاد برای همه هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین المللی، حقوق و آزادیهایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده، تامین کند و آنها را به مورد عمل بگذارد؛ تا کودکان و نوجوانان کشورمان با امید به زندگی سالم و شاداب پی ریزی آیندهای بهتر را برای کشور در پی گیرند .
دولت جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس تعهدات و محتوای پیماننامه و کنوانسیون حقوق کودک اقدامات زیر را بطور جدی انجام دهد:
۱. هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد.
۲. زمانی که در رابطه با کودکان تصمیمگیری میشود، باید منافع عالیه آنان در رأس قرار گیرد.
۳. کودکان حق حیات داشته و باید رشد کنند.
۴. کودکان حق دارند آزادانه عقاید و نظرات خود را ابراز کنند و این نظرات در تمامی اموری که به آنها مربوط میشود، باید مورد توجه قرار گیرد.
۱۴۶۱
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان
آخرین دیدگاهها