حق حیات، آزادی و امنیت زندگی، حق ذاتی و سهم همه انسان هاست
. مقدمه: جمهوری اسلامی ایران برخلاف شعارهای فریبنده ایام آغازین، شعارهایی از قبیل: « ایران متعلق به تمام ملت و امت اسلامی است » و« سرمایه های کشور متعلق به آحاد ملت است » و .. فاقد هرگونه تشکل حزبی و سیاسی، بنا براراده یک نفر، با گرایش به ولایت فقیه و اقتدارگرا اداره می شود، همچنین در قانون اساسی ایران هیچ یک ازافراد و احزاب مخالف حق فعالیت سیاسی، اجرا و بر عهده گیری سمتهای مختلف را نداشته، به رسمیت نیز شناخته نمیشوند.
دولت جمهوری اسلامی ایران از همان روزهای نخست با استفاده از قدرت و نفوذ و حضور تشکلها و احزاب مختلف سیاسی پا گرفت و به قدرت رسید اما برخلاف وعده های داده شده، تمامی تشکلها و احزاب را از میان برداشت، با برچسب های چپ و راست و منافق و… حکم به تکفیر داد، تعداد کثیری از آنان را بصورت گروهی و دسته ای به جوخه های اعدام سپرد و فرمانروائیش بصورت تک حزبی شکل گرفت.
دولت جمهوری اسلامی ایران همانند سایر نظام های خودکامه به این اندازه هم بسنده نکرد و با مخالفان خود حتی در اندیشه نیز با همین شیوه روبرو شد چه آنان که خط فکری شان جدا از ایدئولوژی دولت جمهوری اسلامی ایران بود و چه آنان که به نوعی در جامعه تاثیر گذار بودند اعم از خردمندان، نویسندگان روزنامه نگاران، هنرمندن وسایر صاحب نظران که هر کدام به نوعی توسط ماموران جمهوری اسلامی ایران به قتل رسیدند. (قتل عام زندانیان سیاسی عقیدتی در دهه ۶۰ را هم یادآور میشویم)
ازابتدای انقلاب تا کنون (بیش از۴۲سال)، تمامی مخالفین و منتقدین دولت جمهوری اسلامی ایران به نوعی کشته شده اند حتی بعضی از آنان که در زمره بدنه نظام بودهاند، قتل هایی که تاکنون هیچ یک از آنها به صورت شفاف مورد بررسی قرار نگرفته است، قتل هائی درسطوح مختلف جامعه: سیاستمدارانی همچون شاپور بختیار و فروهرها، شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان مانند محمد مختاری، جعفر پوینده، مجید شریف و هنرمندانی همچون و فریدون فرخزاد و یا همفکران و خودی هایی مثل احمد خمینی، علی اکبر رفسنجانی و …، از جمله قتلهایی هستند که نمایانگر شیوۀ کارکرد و مبنای فکری یک ساختار است، ساختاری که قاتلان جزئی از آن به شمار میروند و به نمایندگی از آنها عمل می کنند و پژوهشگرانی چون احمدرضا جلالی و کاووس سید امامی را با اتهاماتی بی پایه و اساس به درون زندان های جمهوری اسلامی ایران کشانده و مرگ ایشان را خودکشی قلمداد می کنند، قتل هائی که پیوسته در داخل و خارج ایران انجام شده و ادامه دارد.
گفتنی است هفته گذشته ( ۲۱ اکتبر۲۰۲۰) یک فعال سیاسی ومخالف دولت جمهوری اسلامی ایران بنام مهدی امین در شهر مارکام تورنتو و درخانه ی خود با ضربات چاقو سلاخی می شود، در چندین گزارش نیزآمده است که پیکرآقای کیا کیامهر از فعالان طیف پادشاهی را هم ۲۸ آپریل سال جاری از درون دریاچه ای در تورنتو یافته اند.
قتل هایی که بمنظورایجاد رعب و وحشت مخالفین و ساکت نمودن آنهاست وبالاخره قتل هایی که بگفته مصطفی پورمحمدی وزیر سابق دادگستری ایران، هیچ کدام خودسرانه انجام نیافته بلکه تمام آنها به دستور سردمداران نظام صورت گرفته است، اعترافی که خود به تنهایی رسواگر ماهیت واقعی دولت جمهوری اسلامی ایران است و متاسفانه:
با فقدان دادرسی عادلانه از سوی دستگاه قضائی ایران و حتی سرکوب
خانواده قربانیان و وکلای مدافع آنان، فعلا چشماندازی برای دادخواهی دیده نمی شود.
از اینرو اعضای این نمایندگی با تأکید بر مواد۳، ۵، ۸، و ۱۰ از اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین ماده ۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که حق زندگی را از حقوق ذاتی انسان می داند و باید این حق توسط قانون حمایت شود، از جامعه جهانی بخصوص سازمان ملل و اتحادیه اروپا خواستار آنند که نسبت به اینگونه ترورهای غیر انسانی و ضد بشری که بار دیگر در کشورهای مختلف و توسط عوامل جمهوری اسلامی ایران انجام می شود واکنشی جدی داشته و مانع از تکثیر این رخداد تلخ شوند.
۱۳۵۸
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
نمایندگی اتریش
آخرین دیدگاهها